۱۳۸۶/۸/۲۷

در احوال مردم سر زمینم

در این اندیشه ام که چرا بدین روز گرفتاریم ، با هرکس که لب به سخن باز می کنی ، چه دارا وچه ندار ، همه می نالند از دست روزگار ، به ادبیات حدود هزار وچند صد ساله گذشته که می نگری ( ادبیاتی که بار رسالت تاریخ را نیز بدوش کشیده است ) ، می بینی سرشار از نارضایتی وناله وآه است ، انگاه واقف می شوی که با دردی کهن سروکار داری ، راستی فرزندان این مام پیر دراین پروسه طولانی بدنبال چه بوده اند ، این چه دردی است که بیش از هزارسال گریبان این مردم را گرفته است ؟ این سوز وگداز وناله ها در فراق چیست ؟ از زندگی چه می خواهیم ؟ وضعیت وشرایط مطابق میلمان کدام است ؟ آیا در زندگی هدف گذاری کرده ایم ؟ آیا به آنچه بطور روتین انجام می دهیم می اندیشیم ؟ چقدر درخلوت خویش به نقد افکار ، کردار وباورهای خود می اندیشیم ؟ هیچ فکر کرده ایم که تحول در جوامع از کجا شروع می شود؟
من بر این باورم که تحول بنیادین وپایا در جامعه منوط به تحول در اذهان اکثریت افراد جامعه است وهرچه این اکثریت گستره بیشتری داشته باشد ، سرعت وپایایی تحول بیشتر است . چرا که تغییر در تفکر تغییر در عمل را در پی خواهد داشت . از دید من حکومتها برآیند تفکر واعمال جمعی افراد جامعه هستند . نمی شود اکثریت جامعه واقعا" تفکری دمکراتیک داشته باشند ودر عین حال حکومت در چنین جامعه ای غیر دمکراتیک باشد . تاکید من بر واژه واقعا" بخاطر این است که می شود باتفکر دمکراتیک بیگانه بود ودر عین حال زیباترین وشیواترین بیان دمکراتیک را داشت ، اماجامعه نیازمند عمل دمکراتیک است واگر کمی به پیرامون خویش بنگریم خواهیم دید که در بیان دمکراتیک دیکتاتورها دست بالا را دارند .
من تمام بارتغییر در جامعه را متوجه حکومتها نمی کنم بلکه حکومتهای دمکراتیک را تسهیل کننده روند روبه توسعه وپیشرفت دمکراسی دانسته و حکومتهای غیر دمکراتیک را کند کننده ومانع روند روبه توسعه وپیشرفت دمکراسی می دانم ومعتقدم که در هیچ جامعه ای روند روبه رشد دمکراسی متوقف نخواهد شد . ومعتقدم که قدرت مندان جوامع غیر دمکراتیک بعلت ترس وهراس دائمی که همزاد حکومتهای غیر دمکراتیک است هیچگاه لذت واقعی قدرت وحکومت را درک نخواهند کرد .
من اولین گام در روند پیشرفت دمکراسی را نقد خود ، اندیشیدن به عملکرد خود وانتخاب رفتار ،منش و کنشی با افراد جامعه می دانم که اگر خود در معرض آن گونه رفتار ،منش و کنش قرارگیریم رنجیده نشویم . بعبارت دیگر انتخاب رفتاری انسانی بر مبنای فطرت انسانیمان بی توجه به تفاوتهای ظاهری در باور، قومیت , مذهب وهر نوع تعلق دیگری . آری داشتن رفتاری بدور از هر گونه تعلق چنانکه حافظ فرمود:
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ----- زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
27/8/86

هیچ نظری موجود نیست: