بگذاریم که احساس هوایی بخورد
ننشینیم پس پنجرهی بسته دین
مُرتد از جهل شویم
وبه ایمان خرد روی کنیم
شکر ایزد به همان واژهی چوپان گوییم
گفتهی موسیی عمران ننشانیم به ذهن
رسم وآیین نبوت بزداییم زِ یاد
وبگوییم خدا نیست نیازش به کسی
تا که ابلاغ کند هستی او
نزد ایزد همه همسان وبرابرهستیم
گنبد واسطه ویران سازیم
مثل یک قطره به دریای خدا روی کنیم
خرد ناب دراین فاصلهها جوی کنیم
رکن یکتاییش آیین خداوندی اوست
رو به هرکس بجز او کفران است
احمقانه است اگر واسطه ای بتراشیم
ما چه فردای قشنگی داریم
گر به آیین خردمندی خود روی کنیم
ساسانی 20/8/89
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر